چشم هایی چه فریبنده و شیطان داری
قامتی سبز تر از سرو خرامان داری
عطر گیسوی تو پر کرده هوا را ، نکند
لای موهای خودت قمصر کاشان داری
چشم هایت ، عسل ناب ِ سهند و سبلان
و . لبانی که به شیرینی سوهان داری
گونه هایت گل من ! ساوه و گل های انار
عطر باران زده ی جنگل گیلان داری
جاده چالوس ِ تنت فصل غزلخوانی هاست
این همه شیفته و مست و غزلخوان داری
شهر با آمدنت یکسره آشوب شده
لشکری پشت خودت مثل رضا خان داری
باغبان ! خانه ات آباد ، دل از ما برده
سیب لبنان که در آغوش فراوان داری
بذل کرده است سمرقند و بخارا. حافظ
تو چه چیزی کم از آن دختر افغان داری
اصفهان با همه ی جاذبه اش می داند
آنچه خوبان همه دارند ، دو چندان داری
(فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم )
توی رگ های خداوند تو جریان داری
امیر نقدی لنگرودی
از مجموعه غزل لی لا
چاپ انتشارات پرنیان دیلمان
چاپ اول دی ماه 1398
چاپ دوم اسفند ماه 1399