اگر چه همنشينم ساغر و پيمانه خواهد شد
كجا گيسوي غم هايم به دستش شانه خواهد شد
مني كه عمري از دست سبويش خون دل خوردم
کجا مِي مرهم زخم دل ديوانه خواهد شد
اگر بادي بپيچد لابه لاي زندگي امروز
همين پيراهنت هم با تنت بيگانه خواهد شد
بكش برهم تمام پرده ها را با خودت بنشين
كه از روزني هم وارد هر خانه خواهد شد
نگهداري كني از دانه ی افتاده در دستت
همين يك دانه هم روزي دگرگلخانه خواهد شد
به دورم پيله كن اي درد مادرزاد شيرين وَش
كه كرم از پيله روزي بيگمان پروانه خواهد شد